- تک پشتی
پوزه بند، با پشت دست به دهان کسی کوبیدن
معنی تک پشتی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(هََ پُ)
لغت نامه دهخدا
مدد و معونت و یکدیگر را یاری کردن: هم پشتی و یکدلی و موافقت میباید. (تاریخ بیهقی). از هم پشتی دشمنان اندیش نه از بسیاری ایشان. (مرزبان نامه).
اگرچه مرا با چنین برگ و ساز
به هم پشتی کس نیاید نیاز.
نظامی
اگرچه مرا با چنین برگ و ساز
به هم پشتی کس نیاید نیاز.
نظامی
(تَکِ)
لغت نامه دهخدا
از تک =دویدن +پا، . دویدن. سرعت. تندی: بارگیر او را چند زخم سخت زدند. از پای نیفتاد و سلطان را به تک پای از غرقاب هلاکت بیرون برد. (جهانگشای جوینی). منهزم شد و بر جانب برشاور زد تا مظر جان به تک پای ببرد. (جهانگشای جوینی). چنانکه از آن هشتاد هزار، معدودی به تک پا (ی) جان به سلامت بردند. (ترجمه اعثم کوفی ص 59)
هم پشت بودن یاری یاوری: ... تا ببرکات یک دلی و مخالصت ومیامن هم پشتی و معاونت از چندین ورطه هایل خلاص یافتند
دو ترکه، سواری دو نفره
نزدیک دهان
نوعی پشتی که از پشم بافند، دوش توبره ی کشاورزی و چوپانی
سه ترک سواری سه نفره
ضربه زدن با پشت تبر
نوعی ضربه ی ضعیف با پشت دست که در کشتی گیله مردی به چهره ی.، از انواع بازی
هر چیز تنک با فاصله محصول غیرمتراکم
کنده ای بزرگ که در پشت آتش قرار دهند
جفت گیری مرغ و خروس
کوله پشتی چوپانان و کشاورزان که از جنس پشم بوده و دست بافت
از روستاهای شهرستان تنکابن
متحد، با هم، سر راست و مستقیم